
باز هر کوچه و بازار/شده وادی ماتم/شده غرق تب و اشک/پر از گریه نم نم/ وزیده است دوباره همه جا عطر محرم/بساط غم واندوه شده باز فراهم/بیاید همه سینه زنان گریه کنان نوحه بخوانید/ همه اشک بریزید/بخوانید از آن عشق مجسم/از آن روح مکرم/که غرق غم اندوه شده عرصه عالم/چه شوری ست/چه حالی ست/چه احساس زلالی ست/بیاید که از سفره ارباب/از این سفره پربرکت و پر خیر/همه رزق بگیریم/که دست همه خالی ست/و این اشک شبیه پر و بالی ست/ که تا یک دل و یک رنگ/همه بال بگیریم و بمیرم/ شیبه همه جان به کفان حرم دوست/شهیدان و دلیران ره عشق برایش/که جانم به فدایش/و احرام ببندیم/که باشیم همه معتکف ماه عزایش/چرا که به خدا حضرت ارباب تجلی صفات است/و هم جلوه ذات است/در اوج است/شفیع عرصات است/قتیل العبرات است/اسیرالکُربات است/و کشتی نجات است/ و اشک غم او آب حیات است/و لب تشنه لبهاش/در آن ظهر عطش نوش/لب خشک فرات است/شهیدی که عطش نوش ز روز عرفات است/و امام خود ارباب گواه است/دلم منتظر برگ برات است/که دلتنگ غبار حرمین و عتبات است/همان جا که شب جمعه پر از عطر دل انگیز بهشت است/همان مرقد حضرت/که فرش حرمش بال فرشته است/عجب کرب وبلایی ست/عجب بوی حرم عطر خدایی ست/عجب صحن وسرایی ست/که یک سمت حرم قبر حبیب است و یک سمت/پرا از نفخه سیب است/عجب حس ملیحی ست/ همین دور و حوالی/ببین که چه ضریحی ست/همان مرقد شش گوشه مولاست/همان قبله دلهاست/و یا عرش معلاست/همان مدفن ارباب دو عالم/عزیز دل خاتم/امید دل زهراست، که او علت هر شیون و شین است/و خورشید ترین نور دو عین است/حسین است حسین!